کد مطلب:53187 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:200

سیاست علی با سایر سیاستمداران فرق دارد











پس از به خلافت رسیدن امیرالمؤمنین علی علیه السلام، آن حضرت به كلیه فرمانداران و استانداران اطراف نامه هایی نوشت و همه را به بیعت خود فرا خواند.

از جمله این اشخاص معاویة بن ابوسفیان بود، كه علی علیه السلام او را به مدینه احضار كرد.

چون نامه آن سرور به معاویه رسید، و دانست كه در خلافت «علی» جایگاهی نخواهد داشت، لذا او نیز نامه ای با مطالب و محتوای دروغین به زبیر بن العوام نوشت، و در آن، نام زبیر را به عنوان امیرالمؤمنین درج كرد، و به طور غیر واقع گزارش نمود كه: من از مردم شام برای تو بیعت گرفته ام و همگی با رغبت خود این امر را پذیرفته اند، و بدان كه پس از تو نیز با طلحة بن عبیدالله بیعت كرده اند شما سعی كنید به عنوان خونخواهی عثمان با پسر ابوطالب به مخالفت برخاسته، و نگذارید او بر شهرهای كوفه و بصره مسلط گردد.نامه معاویه به زبیر رسید، او در پوست خود نمی گنجید، و هرگز احتمال خلاف نمی داد، و خیلی خوشحال بود، و مضمون نامه را به طلحة اطلاع داد، و سپس به همراهی او پرچم مخالفت با علی را برافراشت و جنگ جمل را پیش آوردند.

طلحه و زبیر با اینكه نخستین افرادی بودند كه با امیرالمؤمنین بیعت كرده بودند، و از دشمنان سرسخت عثمان به شمار می آمدند و حتی نمی گذاشتند جنازه وی پس از كشته شدنش دفن شود، ولی مع الاسف با صدو هشتاد درجه چرخش به بهانه خونخواهی او دست به مخالفت علی زده ، و باعث كشته و شهید گشتن هزاران نفر گردیدند!

علی علیه السلام چون آنان را در صحنه نبرد دید، از طریق عبدالله بن عباس به زبیر پیغام داد كه: پسر دایی ات (علی) می گوید: چرا تا به حال ما را تأیید كرده ای و همیشه پشتیبان ما بودی، ولی اكنون دست به مخالفت ما می زنی؟ مگر چه پیش آمدی ناگوار تحقق یافته است؟

و سپس او را احضار فرمود و حدیثی را از پیامبر خدا به او متذكر گردید كه رسول خدا فرموده بود:یا زبیر! تو روزی با علی به مقابله می پردازی، ولی این را بدان كه تو در این میدان ظالم و ستمگری!

زبیر چون این را بشنید، دست از جنگ برداشت، و راه به بیرون از جنگ و كشتار برگرفت...[1] .

در این قضیه تاریخی سیاست علی از دیگران مشخص گردیده، و در حالی كه دیگران دروغ می گویند، تحریك نادرست و خطرناك می كنند، برای رسیدن به منصب و مقام، كشته شدن دیگران در سیاست آنان توجیه می گردد... ولی سیاست علی علیه السلام از راه عاطفه و محبت و یاد كردن از جنبه های مثبت در گذشته ، دشمن را به سر عقل می آورد، و از میدان جنگ به در می كند...

خلاصه سیاست علی در متن دین بود، و از قرآن و سنت اتخاذ می گردید، و هرگز از آنها تجاوز نمی كرد، و هر كجا تزاحمی پیش می آمد، دینش را بر سیاستهای غلط و قلدری ترجیح می داد، چنانچه خود می فرمایند:

«انی لعالم بما یصلحكم ، و یقیم اودكم ، ولكنی والله لااری اصلاحكم بافساد نفسی».

من می دانم چگونه شما را اصلاح نمایم و كجی ها و مخالفتهای همه تان را برطرف كنم، ولی سوگند به خدا هرگز در این راه به خاطر اصلاح و آرام ساختن شما، من خویشتن را تباه نمی كنم![2] .

و در تاریخ آمده است كه چون ابن ملجم مرادی لعنة الله علیه از یمن به كوفه آمد، و پیشگویی آن حضرت را شنید، به خدمت آن بزرگوار آمد و گفت:

«یا امیرالمؤمنین اعیذك بالله ، هذه یمینی و شمالی فاقطعهما او فاقتلنی، فقال علی علیه السلام! فكیف اقتلك ولا ذنب لك الی، ولو اعلم انك قاتلی لم اقتلك»[3] .

یا امیرالمؤمنین! من به خدا پناه می برم كه قاتل تو باشم، اینها دستهای من است در اختیار شما، یا آنها را قطع كن، و یا مرا به هلاكت برسان!! علی فرمود:چگونه تو را بكشم كه مرتكب جنایتی نشده ای، ولو من بدانم كه تو قاتل من، من تو را نمی كشم!!

آیا در دنیای گذشته و تاریخ معاصر سراغ دارید كه سیاستمداری با داشتن امكاناتی، با دشمن توطئه گر و قاتلش چنین كند؟ آیا در نظام سیاسی، عقل می پذیرد كه كسی محور قدرت باشد، ولی با قاتلش چنین معامله ای داشته باشد؟ مگر هزینه های گزاف در دنیای كنونی برای سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی مصرف نمی گردد؟! و دهها و صدها سؤال و جوابی كه سرانجام باید گفت: علی با دیگر سیاستمداران فرق دارد...[4] .









    1. تمام مطالب مذكور در منابع زیر موجود است: خطبه های8 و31 ص60 و106 نهج البلاغه فیض الاسلام، شرح ابن ابی الحدید ج1 ص230 به بعد و ج2 ص158 و162 به بعد و ج10 ص 6 و ج11 ص16 بحارالأنوار ج32 ص5 به بعد و ص24.
    2. نهج البلاغه خ68 فیض الاسلام ص163 و164.
    3. محجة البیضاء ج4 ص197.
    4. نقل از آفتاب ولایت، ص129-127.